سه نشست از سلسله نشست های علمی هسته های حل مسئله بنیاد شیخ انصاری(ره) به منظور ارزیابی محتوایی برگزار شد.
بر اساس این گزارش: در سال گذشته حدود ۱۰۰ نفر از طلاب و فضلای مستعد حل مسئله در ۱۳ هسته علمی فعالیت خودشان را شروع کردند. در طی این مدت هسته های علمی علاوه بر مطالعات روزانه و جلسات هفتگی مستمر از دوره های عمومی و تخصصی برای ارتقا سطح کیفی خود بهره بردند. بعد از رسیدن به خروجی و محصول نهایی، برای هر کدام از هسته های علمی نشست های علمی طراحی شد تا محصول خود را در یک فضای علمی به محک نقد گذاشته تا در نهایت به رشد کیفی و کمی کار افزوده شود.
در این جلسه، سه نشست برای سه هسته علمی با موضوعات ذیل برگزار شد: نظام توزیع درآمد شرکت های دانش بنیان با ارائه حجج اسلام والمسلمین و آقایان کمیل قنبر زاده و استاد ناقد، علی سعیدی؛ ظرفیت منظومه حکمی-اجتهادی امام خمینی(ره) در مسائل حکمرانی با ارائه علی فرحانی و استاد ناقد ابوالقاسم مقیمی حاجی و اندیشه آزاد اندیشی با ارائه محمدرضا فلاح شیروانی و استاد ناقد، هادی صادقی برگزار شد.
خلاصه ای از محتوای ارائه دهندگان:
جلسه اول:
نظام توزیع درآمد شرکت های دانش بنیان با ارائه حجت الاسلام کمیل قنبر زاده و استاد ناقد، دکتر علی سعیدی: در ابتدای این نشست، استاد قنبرزاده در ضرورت بررسی این مسأله در حوزه علمیه تأکید کرد. وی در ادامه، مسأله مورد نظر را این گونه تبیین کرد که آیا الگوی مطلوبی برای توزیع درآمد شرکتهای دانش بنیان وجود دارد؟ علت به کارگیری واژه مطلوب این است که گاهی یک الگو مشروع است ولی مطلوب نیست.
حجت الاسلام قنبرزاده برای حل این مسئله به دو نکته اساسی اشاره کرد: ۱- شرکت دانش بنیان در این مسأله، خصوصیت دارد زیرا هر چند بعضی مسائل، اقتضائات هر شرکتی است ولی شرکتهای دانش بنیان اقتضائات خاص خود را دارند. مثلا در این شرکتها حقوق معنوی ایده، بسیار مهم است. ۲-روش حل این مسأله، استفاده از مبانی و اصول نظام اقتصادی اسلام است. اصول نظام اقتصادی اسلام، حلقه وصل الگوها و مبانی است. اگر از مبانی، اصول راهبردی استخراج نشود، نمی توان از مبانی به الگوها رسید. پیش فرض ما در حل این مسأله این بود که اصول نظام اقتصادی اسلام، پنج اصل است: اصل آزادی اقتصادی، اصل مالکیت، اصل عدالت اقتصادی، اصل حاکمیت ولی خدا و اصل حاکمیت ارزش های اخلاقی. ذیل هر اصل، مؤلفه هایی مطرح شده است. مثلا برای عدالت اقتصادی پنج مؤلفه پذیرفته شده است. وقتی اصول کلان به دست آمد باید اقتضائات هر اصلی نسبت به شرکتهای دانش بنیان رعایت شود. مثلا اقتضاء اصل آزادی در شرکتهای دانش بنیان، عدم محدودیت شرکتها توسط دولت است. اقتضاء دیگر این اصل، اولویت مردمی سازی این شرکتهاست.
وی بعد از بیان این دو نکته، ابعاد طراحی الگوی مطلوب را بیان کرد. برای رسیدن به الگوی مطلوب توزیع درآمد، یکی از عوامل تأثیرگذار، الگوی مالکیت است. عامل مؤثر دیگر، روش های تأمین مالی است. شش نوع مالکیت متداول وجود دارد: فردی، جمعی، سهامی، مشارکتی با نهادهای حاکمیتی، دولتی، مالکیت وابسته به شرکتهای بزرگ. الگوی مطلوب به ترتیب اولویت، مالکیت فردی یا جمعی غیر وابسته، مالکیت جمعی با مشارکت نهادهای حاکمیتی و مالکیت سهامی است. روش های تأمین مالی مرسوم: تسهیلات بانکی، صندوقهای سرمایه گذاری، فروش سهام، جذب کمک های حاکمیتی، پیش فروش کالا و خدمات تولید شده، مشارکتهای مردمی از طریق بازارهای ثبت سفارش، هم افزایی در قالب شبکه همکاری و کاهش هزینه از طریق مشارکت در محصول است. مشارکت در محصول یکی از راههای مدیریت هزینه هاست. هم افزایی از طریق شبکه همکاری و مشارکت در محصول و صندوقهای سرمایه گذاری تخصصی، از جمله الگوهای مطلوب تأمین مالی است و تسهیلات بانکی بدترین روش است.
با توجه به این مقدمات، الگوی مطلوب در توزیع درآمد، مشارکت در مالکیت یا مشارکت در محصول است. در الگوی اول، عوامل تولیدی به میزان تأثیر در شرکت، مالک شرکت می شوند و در الگوی دوم، عوامل تولید، در محصول تولیدی شریک شده و از آثار مالکیت این محصول بهره می برند.
لازم به ذکر است شبکه همکاری شرکتها باعث می شود که افراد در عین حال که مالکیت خود در شرکتهای کوچک را حفظ می کنند از امتیازات همکاری هم استفاده می کنند. یکی از این امتیازها تأمین اشتراکی ابزار تولیدی است. امتیاز دیگر هم افزایی دانشی است. بر اساس یک قرارداد، دانش یک شرکت در اختیار شرکت دیگر قرار می گیرد و بالعکس. امتیاز دیگر همکاری نیروهای تخصصی است.
نقد دکتر سعیدی :
دکتر علی سعیدی در ابتدا بر ضرورت پژوهش پیرامون این مسأله و توجه به ارزش تحقیق استاد قنبرزاده و همکارانشان تأکید کرد.
در ادامه نکاتی را در مورد این پژوهش بیان داشت: ۱-بعضی اشکالات شکلی و انقطاع محتوای فصول، در گزارش ارسالی وجود داشت. ۲-مشکل اصلی در شرکتهای دانش بنیان زمین نیست بلکه مشکل اصلی آنها استفاده از امکانات است. ۳-آیا دولت در الگوی مطرح، همان حاکم اسلامی است یا خیر؟ ۴-شما دنبال الگوی توزیع درآمد هستید در حالی که به نظر می رسد در مورد سهم بری عوامل تولید، پژوهش کرده اید. بر این اساس، بهتر است نام پژوهش تغییر کند. ۵- الگوی مشارکت در محصول با نظریه شهید صدر متفاوت است لذا باید استدلالهای شهید صدر در این جا بررسی شود. ۶-الگوی مطرح شده، در واقع الگوی مطلوب نیست بلکه یک ارزیابی از روش های موجود است لذا بهتر است عنوان پژوهش تغییر کند. ۷-الگوی واحدی را نمی توان برای همه شرکتهای دانش بنیان مطرح کرد. علاوه بر این در شرایط مختلف اقتصادی، الگوها متفاوت خواهد بود. ۸-اصول پنجگانه، گاهی همپوشانی دارند. مثلا در اصل مالکیت، حقوقی مثل حقوق دسترسی، وجود دارد که با اصل عدالت همپوشانی دارد. آیا اصل حاکمیت ولی خدا در عرض اصل عدالت است؟
جلسه دوم:
ظرفیت منظومه حکمی-اجتهادی امام خمینی(ره) در مسائل حکمرانی با ارائه حجت الاسلام علی فرحانی و استاد ناقد حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم مقیمی حاجی برگزار شد.
حجت الاسلام فرحانی کلیاتی از منظومه فکری – اجتهادی امام خمینی (ره) بیان کرد.
وی بیان داشت: ۱- نیاز امروز جامعه، امتداد دادن اندیشه های امام خمینی (ره) در حل مسائل جامعه است و یکی از این امتداد ها، بیان یک منظومه فکری منسجم است. ۲- سیستم فکری باید بر متن فقه بتواند منطبق شود. ۳- مسائل را باید بتوان به صورنظام وار و با تفکیک هست و نیست جواب داد. ۴- اندیشه امام در بخش حکمی، از توحید آغاز می شود و با دوگانه توحید و انسان ادامه می یابد و نگاه ایشان با متعارف مبانی حکمی متفاوت است. ۵- در مسائل اجتهادی امروز هم مسائل جدید وجود دارد که در محدود احکام الزامی و غیر الزامی نیست و امام می تواند انها را نیز پاسخ گو باشد.
نقدهای مقیمی حاجی:
مهمترین شاخصه یک نظام فکری این است که مرتبط با هم و تاثر هر مسئله در دیگری مشخص باشد. بر این اساس وی ایشان یک منظوره را پیشنهاد کرد که بر این اساس می توان اندیشه امام را نظم داد: به این ترتیب: توحید، دین شناسی، راهنما شناسی، انسان شناسی و پس از این موارد وارد هدایتگری فرد و جامعه می شویم با تفکیک عصر حضور و غیبت. سپس وارد نظریه ولایت فقیه می شویم که خود یک کلان نظام است که درون خود ساختار ساز است. و پس از آن وارد خرده نظام ها می شویم و در اینجا مسئله کارامدی فقه مطرح می شود. همه این موارد در مقام ثبوت است و در مقام اثبات نیازمند به اصول فقه حکومتی هستیم.
جلسه سوم:
اندیشه آزاد اندیشی با ارائه حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا فلاح شیروانی و استاد ناقد، حجت الاسلام والمسلمین هادی صادقی برگزار گردید.
در ابتدای جلسه فلاح شیروانی به مدت ۳۰ دقیقه به گزارش فعالیتهایی که در هسته «اندیشه آزاداندیشی» انجام شده بود پرداخت.
وی به ۵ نکته مقدماتی که توصیف هسته مورد نظر را در برداشت اشاره کرد: ۱-روی «اندیشه آزاداندیشی» کار کرده ایم، گذشته از جزوه ای که تهیه شده و تقدیم شده، از آن «عصارۀ معرفتی» هم تهیه کرده ایم. معتقدیم کار فکری باید ادامه پیدا کند، لذا دو حلقۀ علمی از فضلای حوزه تشکیل داده ایم که یکی به «بحث انضمامی دربارۀ آزاداندیشی» می پردازد و دیگری به «بحث مکتب امامی دربارۀ آزاداندیشی» می پردازد و از سال گذشته به طور مرتب هر هفته جلسه داشته اند.
۲-می خواهیم به سمت «گفتمان سازی» آن اندیشه حرکت کنیم و برای آن هم طرحی آماده کرده ایم و مشغول بحث آن هستیم.
۳- علاوه بر اینها می خواهیم پس از گفتمانسازی خود ما هم وارد «عملیات آزاداندیشی» بشویم
۴- پیش از اینها ما با یک «مسألۀ پایه» مواجه بودیم و آن این که طرحهای فرهنگی ما به پیشرفت فرهنگی منتهی نمی شود. این به خلل و نارسائیهایی در «نظم» و «محتوای» ساختار فرهنگ ما بازمی گردد. به آن اندیشیده ایم و طرحی فراهم کرده ایم و از این رهگذر به «آزاداندیشی» رسیده ایم.
۵-در کنار این لازم می دیدیم «سازه»ای فراهم شود تا هم «کار فکری» ادامه پیدا کند، هم «کار گفتمان سازی» و هم «عملیات آزاداندیشی».
این سازه که تشکیل یک هسته سخت طلبگی بود، سه کار باید انجام میداد ۱. خلق معنا ۲. گفتمان سازی ۳. عملیات آزاداندیشی
۱-تحلیل ما این بود که علت کم توفیقی در این زمینه با وجود اینکه یکی از ضرورتهای مهم حیات انقلابی ماست؛ خلأ اندیشه و تئوریک است، لذا گام اول را کار کردن روی اندیشه آزاداندیشی تعریف کردیم
۲- ابتدا مختصات ۸ گانه راهبردی آزاداندیشی کار شده است
۳-بعد اثبات شده که آزاداندیشی یک مسئله توحیدی است و نه یک مسئله مدرن
۴- سپس به چیستی آزاداندیشی پرداختیم و به تعریفی مختار در این باب رسیده ام
۵- در اینجا به تفکیک آزاداندیشی از آزادی بیان و اندیشه ی آزاد پرداخته شد و اثبات شد که آزاداندیشی با باورمندی قابل جمع است.
۶-سبت آزاداندیشی با مسئله حق طلبی بیان شده و جوهره آزاداندیشی را حق طلبی دانسته ایم.
۷- در ادامه با تحلیلی از آزاداندیشی آن را مساوی با انقلابیگری اعلام می کردیم که این یکی از نقطه های اوج بحث است.
۸- تا اینجا آزاداندیشی به صورت فردی تصویر میشد، در گام بعد آزاداندیشی را به عنوان یک فرهنگ هویت اجتماعی دادیم. در اینجا فرهنگ آزاداندیشی به معنای با هم اندیشیدن مطرح می شود.
۹- در سرفصل بعدی به خویشاوندان آزاداندیشی و تفاوت آنها با این مفهوم پرداخته شد: الف) آزادی اندیشه، ب) آزادی عقیده، ج) آزادی بیان
۱۰- در نهایت آزاداندیشی را به عنوان مرز تعادل میان ۱. ولنگاری ۲. تحجر مطرح کردیم.
نقدهای هادی صادقی:
وی ضمن بیان اینکه خوب بود که به جای ارائه گزارش کل کار، جلسه به صورت تخصصی روی یکی از مباحث متمرکز می شد، و روی آن مباحثه جدی صورت می گرفت؛ ناظر به یکی از مباحث مطرح شده در بیان استاد ارائه دهنده که ادعا «تساوی آزاداندیشی و انقلابیگری» نقد داشتند و فرمودند: لابیگری بیشتر در فضای سیاسی معنا پیدا می کند، آزاداندیشی هم یک معنای دیگری دارد، چطور می گوییم این ها دقیقا برابر هستند؟
انقلابیگری مفهومی نیست که مساوی آزاداندیشی باشد، انقلابهای زیادی بودند که آزاداندیشی را کشتند مگر بگویند انقلابیگری اسلامی است که صورتهایی از انقلابیگری اسلامی داریم که ضد آزاداندیشی است، مثل طالبان! اگر مقصود انقلابیگری با روایت شیعی هم باشد باز هم با آزاداندیشی تفاوت دارد، انقلابیگری های متنوع در شیعه داشتیم که مساوق آزاداندیشی نبودند همین الان هم فهم هایی از انقلاب خودمان هست که می گوید نباید اجازه بدهیم افکار مختلف اینقدر جولان بدهند.
اگر یک ایدئولوژی و فکری را از پیش شرط کردید ماهیت آزاداندیشی را از بین بردید. نباید مفهوم آزاداندیشی را از اول ایدئولوژیزه کنیم! کسی از ما این را نمی پذیرد، نمی توانیم اقناع فکری برای دیگران پدید بیاوریم، با دانشگاهی ها و روشنفکرها نمی توانیم تعامل کنیم و آنها را قانع کنیم.
سپس نکته ای در مورد رابطه بحث ولایت و آزاداندیشی که در بیانات استاد ارائه دهنده به آن اشاره رفته بود نیز کرد .
حجت الاسلام فلاح در وقتی که برای پاسخ به نکات ناقد داشت، به بحث «رابطه تساوی آزاداندیشی و انقلابیگری» پرداخت و گفت: انقلابیگری در مکتب امام با نگاه کاملا توحیدی و توحید از جنس اهل بیتی را داریم می گوییم، در این مکتب داریم می گوییم انقلابیگری در جوهره خودش آزاداندیشی را دارد..
سپس به بحثی از شهید مطهری (ره) در باب روح تشیع اشاره کردو گفت: شهید روح تشیع را محتوا و مفادگرایی و آزادفکری می دانند، با توجه به این نکته بحث ما این است که آزاداندیشی یعنی حق جوئی بلکه فدائی حق بودن؛ اینکه می گوییم آزاداندیشی مسئله ای مدرن نیست، به خاطر تاکید روی حقیقت است و آزاداندیشی چون امید رسیدن به حقیقت را بالا می برد ارزشمند است، در تفکر اومانیستی آزادی بشر ارزش است! مگر باعث سلب آزادی هایی بشود. قیدی برای آزادی غیر از خود آزادی قائل نیستند. ما از اینجا شروع نمی شویم، دغدغه کشف واقع برایشان مطرح نیست، ما رسیدن به حقیقت برایمان مهم است. انسان آزاداندیش باید آماده فدایی حق بشود. این را ما مساوی انقلابیگری می دانستیم.
لازم به ذکر است بنیاد شیخ انصاری در راستای گفتمان سازی حل مسأله و بستر سازی تربیت و کشف استعداد های حل مسئله در بین طلاب و فضلای حوزه علمیه و همچنین آشنایی و ارتباط بیشتر آنان با مسائل عینی جامعه، سلسله نشست ها و همایش هایی را برگزار میکند که این نشست نیز در راستای آشنا شدن طلاب با مسائل روز جهان و گفتگو راجع به آن می باشد.